وقت شبگیر بانگ نالهٔ زیر


خوشتر آید به گوشم از تکبیر

زاری زیر و این مدار شگفت


گر ز دشت اندر آورد نخجیر

تن او تیر نه، زمان به زمان


به دل اندر همی گذارد تیر

گاه گریان و گه بنالد زار


بامدادان و روز تا شبگیر

آن زبان آور و زبانش نه


خبر عاشقان کند تفسیر

گاه دیوانه را کند هشیار


گه به هشیار برنهد زنجیر